معنی جوال کوچک
فرهنگ معین
کیسه، کیسه بزرگ ساخته شده از پارچه خشن، پارچه خشن و یا ضخیم، یک لنگه بار، بدن (انسان)، چیزی گشاده.، در ~ کسی نگنجیدن فریب کسی را نخوردن. [خوانش: (جُ یا جَ) (اِ.)]
(جَ وّ) [ع.] (ص.) بسیار جولان کننده.
فرهنگ عمید
بسیار جولانکننده، بسیار گردشکننده،
کیسۀ بزرگ از نخ ضخیم یا پارچۀ خشن که برای حمل بار درست میکردند، بارجامه،
پارچۀ ضخیم و خشن،
مترادف و متضاد زبان فارسی
جانخانی، خرجین، عدل، گونی
گویش مازندرانی
فارسی به عربی
حقیبه، کیس
فرهنگ فارسی هوشیار
گردنده، بسیار جولان کننده
فارسی به آلمانی
Beutel (m), Entlassen, Sack (m), Sack (m), Sack, Tasche (f), Tüte (f)
واژه پیشنهادی
لد
معادل ابجد
89